پرتال امام خمینی/ رضا نهضت: در نوبت گذشته، به بررسی احوال عرفانی از نظر امام خمینی پرداختیم. در این نوبت به بررسی مقامات عرفانی آن چنان که عطار نیشابوری بیان داشته، از نظر امام خمینی خواهیم پرداخت.                                                                                                         


مقامات عرفانی از نظر امام خمینی (بر اساس نظر عطار نیشابوری)


طلب: در اصطلاح به معنای جستجو کردن از مراد و مطلوب است. عطار نیشابوری آن را اولین مقام و میدانی می‌داند که سالک در آن گام می‌نهد، به اعتقاد امام، سالک برای گام نهادن در این وادی باید همۀ حجابهایی را که مانع یاد حق می‌شوند از بین ببرد:
گر طالب دیدار رخ محبوبی /از منزل بیگانه سفر باید کرد(دیوان امام، ص 204)
برای «سفر از منزل بیگانه» اولین قدم تفکّر است.( شرح چهل حدیث، ص 6.) به این معنی که سالک در عالم خلقت و نظام آفرینش اندیشه کند و هدف آن را دریابد. با تفکر است که سالک درمی‌یابد «مقصود از این بساط چیز دیگر است و منظور از این خلقت عالم بالا و بزرگتری است؛ و این حیات حیوانی مقصود بالذّات نیست.» (همان، ص 7.)

عزم بعد از تفکر
بعد از تفکر، سالک باید وارد منزل عزم گردد. که عبارت است از «بناگذاری و تصمیم بر ترک معاصی و فعل واجبات و جبران آنچه که در ایّام حیات از آدمی فوت شده است.»(همان) در این مرحله، سالک متأدّب به آداب شریعت و احکام آن می‌گردد. به اعتقاد امام، دست شستن از هستی خویش بهترین راه برای حرکت در این میدان است:

از هستی خویشتن گذر باید کرد/زین دیو لعین صرف‌نظر باید کرد. (دیوان امام، ص 204)
در واقع، کار سالکِ طالب سر نهادن به کوی معشوق است:

عاشق روی تو حسرت‌زده اندر طلب است/سر نهادن به سر کوی تو فتوای من است. (همان، ص90)
و چه دردناک است که این همه سعی و تلاش بر اثر غیرت الهی از بین برود و سالک عاشق به حضور محبوب نائل نگردد:

حاصل عمر صرف شد در طلب وصال تو/با همه سعی اگر به خود ره ندهی چه حاصلم؟ (همان، ص 314)
عشق: دربارۀ این مقام در بحث محبّت سخن به میان رفت.

معرفت عقلی و معرفت شهودی
معرفت: امام خمینی حداقل به دو معرفت قائل بود: معرفت عقلی و معرفت شهودی. در معرفت عقلی تفکّر و اندیشه نقش اساسی و محوری دارد. تا جایی که احادیث وارده، یک ساعت تفکر را بالاتر از هفتاد سال عبادت می‌دانند. معرفت عقلی بر اساس نوع و درجۀ تفکّر به اقسامی تقسیم می‌گردد:

۱ـ معرفت به اسماء و صفات و کمالات: این درجه از معرفت، ناشی از علم به وجود حق و انواع تجلّیات وی و نتیجه علم به مظاهر آن حقیقت مطلق است. این درجه از معرفت، بالاترین نوع از معرفت های عقلی است؛ «زیرا که از نظر به ذات علّت و تفکّر در سبب مطلقْ علم به او و مسبّبَات و معلولات پیدا شود.»(، شرح چهل حدیث، ص 191).در واقع در این نوع معرفت، انسان از وجود حق پی به  وجود مخلوقات می‌برد.
۲ـ معرفت به مبدأ کامل و صانع حکیم:در این مرحله از معرفت، انسان به وسیله علم به مخلوقات به وجود خداوند پی می‌برد. این نوع از معرفت برای عامّه مردم حاصل شود.(همان، ص 195.)
۳ـ معرفت به احوال نفس: در اثر این معرفت، دو معرفت دیگر ایجاد می‌گردد: معرفت به معاد و معرفت به بعثت انبیاء.(همان، ص 198- 200)
نوع دیگر از معرفت از دیدگاه امام، معرفت قلبی و شهودی است که درباره آن در آینده توضیح خواهیم داد.
استغنا چیست؟
استغناء: غنا از اوصاف کمالیه نفس و از صفات ذاتیه ذات مقدس جلّ و علا است.(همان، ص 444) در مقام استغناست که سالک درمی‌یابد که هیچ یک از موجودات از خود چیزی ندارند و همه موجودات گرفتار فقر ذاتی هستند. در این هنگام که سالک روی دل را متوجه غنی علی اطلاق کرده، قلبش آن چنان احساس بی‌نیازی می‌کند که «ملک سلیمان در نظرش پشیزی نیاید و اگر کلید خزائن ارض را به او تقدیم کنند اعتنا نکند.»(همان، ص 445). درواقع اهل الله از هر دو عالم مستغنی هستند و از هر دو نشئه وارسته‌اند، و احتیاج آنها فقط به غنی علی الاطلاق است و جلوه غنی بالذّات صورت قلب آنها شده است.»( همان، ص 128.)

معنای توحید
توحید: به اعتقاد امام، توحید به معنای «از کثرت رو به وحدت رفتن و جهات کثرت را در عین جمع مستهلک و مضمحل نمودن است.»(، آداب نماز، ص 93.) این معنی و مفهوم با برهان و استدلال حاصل نمی‌شود و سالک باید به وسیله ریاضات قلبیه به حقیقت توحید نائل گردد؛ چرا که در توحید حقیقی، سالک باید از همه تعیّنات و کثرات، حتی کثرات اسمائی و صفاتی، دست بکشد و این مقام البته هیچ‌گاه برای عقل حاصل نمی‌گردد.(، شرح چهل حدیث، ص 327). اما باید توجه داشت که نفی کثرات نباید سالک را به وادی تنزیه بکشاند و به نفی صفات حضرت حق معتقد گردد. امام برای بیان این معنا به ذکر حدیثی از امام صادق(ع) می‌پردازد که در آن نفی صفات از خداوند متعال و اثبات صفات شبیهه خلق برای وی باطل شمرده شده است.(همان، ص 542)

ارکان چهار گانه توحید
به اعتقاد امام، توحید دارای چهار رکن است و برای هر رکن سه درجه است. از این سه درجه، یک درجه آن ظاهر و درجه‌های دیگر در بطون و نهان هستند. هر رکن به نام آن درجه که ظاهر است نامیده می‌شود. این ارکان از نظر امام عبارتند از:(، مصباح الهدایه، ص 79)


توحید افعالی
رکن اول: این رکن تحمید نام دارد و عبارت است از مقام توحید افعال. در این مرحله از توحید، که تحمید نام دارد، سالک در می‌یابد که همه کارهای نیک و اعمال صالح از پروردگار است و از غیر او هرگونه استحقاق ثنا و ستایش را نفی می‌کند؛ چرا که وی همه این نعمات را ظهور عطای مطلق حق که همان مشیت مطلقه است می‌بیند. درواقع، سالک در این مرحله فانی در مشیت مطلقه شده است و هرگونه حول و قوه را از غیر او نفی می‌کند. مؤکد و مؤیّد این مطلب شریفه «لا حول و لا قوه الا بالله» است.(همان). در تحمید، مقامِ توحیدِ افعال درجة ظاهر است و توحیدِ صفات و توحید ذات، درجات باطن هستند.

توحید صفاتی
رکن دوم: این رکن تهلیل نام دارد و عبارت است مقام توحید صفات، در این مرحله از توحید، سالک در اثر فنا در صفات الهی درمی‌یابد که هر آن چه جمال و کمال و زیبایی است ظهورِ صفاتِ جمالیة پروردگار یا جلوه‌ای از تجلّیات جلالیه وی هستند.0 همان) درواقع، در شریفة «لا اله الا الله» هرگونه الوهیت صفتی ــ و نه فعلی ــ از غیر او نفی شده است. پس در تهلیل، توحیدِ صفات درجة ظاهر است و دو توحید دیگر در باطن آن مستتر هستند.

توحید ذاتی
رکن سوم: این رکن تکبیر نام دارد و عبارت است از مقام توحید ذات. در این مرحله از توحید، همه انیّتها در مقام ذات مستهلک و مضمحل می‌گردند و کثرت اسمائی و صفاتی نیز از بین می‌رود. شریفة «الله اکبر» اشاره به این مقام دارد. البته باید توجه داشت که معنای «الله اکبر» این نیست که خداوند بزرگ‌تر از هر چیز است؛ زیرا در این مقام چیزی وجود ندارد تا خداوند را بزرگتر از آن بدانیم.( همان) در تکبیر، توحید ذات درجه ظاهر و دو توحید دیگر در باطن آن مستتر هستند.

تنزیه از توحید
رکن چهارم: این رکن تسبیح نام دارد. در این مرحله، سالک باید پروردگار را از مراتب قبلی توحید تنزیه کند. درواقع، در مراحل سه‌گانة پیشین، نوعی کثرت و تلوین استشمام می‌گردد. اما در این مقام، تکثیر و تلوین وجود ندارد و تمکین حاصل می‌گردد.(همان، ص 80)